The Maze Runner by James Dashner

★The Maze Runner

~James Dashner

ژانر: science fiction, dystopian

“It's kind of hard to ask a dead guy what he did wrong.”

"بیدار شو، سعی کن راه فرار از هزارتو رو پیدا کنی، و اگه تا غروب آفتاب موفق نشی، دیوارها دوباره تغییر می‌کنن و باید از نو شروع کنی. راستی، موقع غروب نباید داخل هزارتو بمونی وگرنه می‌میری"

زندگی‌ای که تامس می‌شناسه در همین دو سه خط خلاصه میشه. هیچ اطلاعاتی از گذشته‌ش نداره و حتی مطمئن نیست اسمش واقعا اسم خودشه یا نه. اما تامس تنها نیست، یه عالمه پسر مثل خودش تو همین دنیای عجیب‌غریب گیر افتادن و تنها ارتباطشون با دنیای بیرونی، یه آسانسور عجیبه که تازه اون هم فقط پایین میاد و هیچوقت چیزی رو بالا نمی‌بره. اولین خاطره‌ی همه‌شون اینه که یه روز توی اون آسانسور بیدار شدن و بعد فقط مجبور شدن یاد بگیرن چطور از هزارتو فرار کنن. و موفق هم نشدن. تا اینکه آسانسور یه روز یه دختر رو، اولین دختر رو، پایین میاره که ظاهرا همه‌چیز رو درباره‌ی این هزارتو می‌دونه. و بعد، زندگی همه تغییر میکنه. آیا می‌تونن به ترِسا اعتماد کنن؟ ترِسا یه دروغگوئه؟ هدفش واقعا چیه؟ اون کیه؟ و خودشون کی هستن؟ حاضرن برای فهمیدن جواب همه‌ی این سوال‌ها ریسک کنن و زندگیشون رو به بازی بگیرن؟ اون هم به سرعت، تا قبل از غروب آفتاب؟

این مجموعه فانتزی تخیلی زیبا که داستان فوق‌العاده هیجان‌انگیزی داره، برای تخیلی‌خون‌های قدیمی که تو دنیای پندراگن زندگی میکردن تا طرفدارای هانگر گیمز و حتی کسایی که دنبال یه اثر خوب و درست حسابی برای فرصت دادن به این ژانر هستن می‌تونه انتخاب جذابی باشه و دنیای دیستوپین‌ش، شما رو تا جلد آخر همراه خودش میکنه.

جلد اول این مجموعه به‌جز جلد معمولیش که با بقیه‌ی مجموعه ست هست، با جلد ادیشن عکس‌دارش هم موجوده که داخلش 8 برگ عکس رنگی از فیلم‌های این مجموعه وجود داره (تازه جلد پشتش هم دیلن اوبراینه🤭)

🌀بخشی از متن کتاب اول:

“I don’t know if I can ever eat again.” Not after what he’d just seen.

Chuck nodded. “Yeah, you will. I’ll meet you at the same tree as before. Ten minutes.”

Thomas was more than happy to get away from the house, and headed back toward the tree. He’d only known what it was like to be alive here for a short while and he already wanted it to end. He wished for all the world he could remember something about his previous life. Anything. His mom, his dad, a friend, his school, a hobby. A girl. He blinked hard several times, trying to get the image of what he’d just seen in the shack out of his mind. The Changing. Gally had called it the Changing. It wasn’t cold, but Thomas shuddered once again.