Bunny by Mona Awad

★Bunny

~Mona Awad

ژانر: satire, humor, dark comedy

“Why do you lie so much? And about the weirdest little things?", my mother always asked me.

"I don’t know", I always said.

But I did know. It was very simple. Because it was a better story.”

سامانتا تو دانشگاه خاص و گرون‌قیمتی که درس می‌خونه، با یه گروه چهارنفره از هم‌کلاسی‌هاش آشنا می‌شه که دخترای عجیبی هستن و خودشون رو "بانی" صدا می‌کنن. (فیلم‌بین‌ها الان فلش‌بک Heathers می‌گیرن. البته بله اون‌ها اسمشون هدر بود واقعا، کاری نداریم. چرا وسط معرفی صحبت میک-) این بانی‌ها همشون انگار از توی یه کارتون بیرون اومدن، لباسای پاستلی، لحن بچگونه، از اون باندهای خاص و عجیبن که انگار تو یه دنیای دیگه زندگی می‌کنن، پر از مراسم‌های عجیب، اینساید جوک، و رفتارهایی که بیشتر ترسناکن تا بامزه.

اولش سامانتا فقط از دور بهشون نگاه می‌کنه، اما خیلی زود درگیر این گروه میشه، کم‌کم از واقعیت فاصله می‌گیره و وارد جهانی میشه که مرز بین خیال و دنیای حقیقی، دیگه اونقدرام به‌وضوح مشخص نیست. با هر مراسمی که بانی‌ها براش می‌گیرن، سامانتا بیشتر از خودش فاصله می‌گیره و یه نسخه‌ی جدید، ترسناک و شاید حتی خطرناک از خودش رو پیدا می‌کنه.

بانی ترکیبیه از دارک فنتسی، نقد اجتماعی و دارک هیومر، که با خوندنش به طرفدارای داستان‌های یه حالی و مریض خیلی خوش می‌گذره. قلم مونا اواد، تجربه کردن داره جدی. (فلش‌بک فیلم Heathers رو گرفتن هم همچین بیجا نیست براش. just saying)

🐰بخش‌هایی از متن کتاب:

“Can I take your coat?” Cupcake offers. I turn to her. She’s looking at me so hopefully. So willing to take a coat I’m not wearing, I almost want to give her my skin.”“I've never really not written, never not had another world of my own making to escape to, never known how to be in this world without most of my soul dreaming up and living in another.”

“Behold the lavish tent under which the overeducated mingle, well versed in every art but the one of conversation.”“You’re supposed to yell “fire,” though. Because no one comes when you yell “ra*pe,” didn’t you know that, Bunny?”